صبر..صبر..صبر

میدونم هرچیزی حکمتی داره. میدونم هرچیزی که پیش بیاد بهترینه ولی درحال حاضر دل من درحال پاره پاره شدنه.

خوشحالم که وبلاگ رو راه انداختم. توی اینستاگرام فقط باید خوشحال بود و راضی. 

توی این دو هفته ای که اومدم مشهد هنوز نتونستم به شرایط عادت کنم. هنوز وقتی با مامانم حرف میزنم خودم رو کنترل میکنم گریه نیفتم.

میانترم پس فردا هم اعصابم رو بهم ریخته :|


فکر نمیکردم تا این حد به خونه و خانواده وابسته باشم :دی

  • شنبه ۲۲ مهر ۹۶

پست نوشتن های با گوشی شروع شد :دی

تا جایی که من دیدیم و شنیدم ، دانشگاه ها بابت خوابگاه تعهد زمانی دارن. یعنی مثلا به دانشجوی کارشناسی دو یا سه سال خوابگاه میدن. به بعدش در صورت داشتن ظرفیت بهش اتاق میدن..

ولی من عجیب ترین نمونه ی توزیع اتاق رو در دانشگاه فردوسی دیدیم. اولا که هیچ جا راجع به خوابگاه هیچ خبری ننوشتن. من هرچی توی سایت هاشون رو نگاه کردم هیچی نبود. چند روز پیش رفیق جان زنگ زد گفت پاشو بیا که خوابگاه ها داره غارت میشه :دی

خلاصه من خیلی یهویی و بدون خداحافظی از کسی پاشدم اومدم مشهد. رفتم امور دانشجویی گفتن همه ی 8 تا پردیس پر شدن حتی زمین خواب هم گرفتن و کلا دریغ از حتی یک نفر جای خالی!

بهشون گفتم شما که دانشجو گرفتید فکر نکردید خوابگاه میخواد؟! من توی ثبت نام اینترنتی فرم درخواست خوابگاه رو پر کردم پس باید برای من جا میموند دیگه..

اونجا بمن گفتن دانشجوهای سنواتی نمیرن. یعنی دانشجوهای ترم 8 به بالای کارشناسی یا ترم 4 به بعد ارشد!

گفتم خیلییییی خنده داره. شما به دانشجوی سال پنجم کارشناسی اتاق دادین بعد به دانشجوی ترم اول روزانه ارشد اتاق نمیدین؟! بعد تازه همین ارشد ها هم هرکی بزورش! یعنی معلوم نیست از کی بچه ها اومدن و شروع کردن اتاق گرفتن..درحالیکه توی دانشگاه کارشناسیم اینطور بود که اولا واسه دانشجوی جدید خوابگاه رزرو شده است بعدشم وقتی ثبت نام حضوری میان خوابگاه هم میگیرن! شما ثبت نام حضوری رو زدین 15 مهر! 

خلاصه آخرش بمن گفتن کلا دانشگاه در قبال خوابگاه تعهدی نداره. اگه جا باشه میدن! گفتم این تعهد انگار فقط واسه دانشجوی جدیدالوروده وگرنه واسه ترم های خیلی بالا که خوب تعهد داره دانشگاه!

نهایتا بعد از کلی گشتن خدا بهم رحم کرد و تونستم توی بهترین پردیسش که کلا واسه ارشد و دکتری هستش یه اتاق بگیرم. دلم میخواست طبقه همکف یا اول باشم ولی خب این اتاق طبقه دومه. حالا بازم جای شکرش باقیه :دی


پ.ن1: هیچ ربطی نداره کدوم گورستانی درس بخونی. تمام این مملکت از سوء مدیریت رنج میبره :|

پ.ن2: فعلا خونه عموم هستم. فردا مامانم  اینا وسایلم رو میارن و بعدش دیگه رسما خوابگاهی میشم :دی

پ.ن3: به ارشد ها ماهی 12 گیگ اینترنت میدن. خیلی خوشحالم از این بابت :دی

پ.ن4: راستی از 8 صبح روز شنبه کلاس دارم تا ظهر چهارشنبه. 9 واحد رو پخش کردن توی 4 روز. عملا نمیتونم برم شهر خودم تا آخر ترم :(

  • جمعه ۱۴ مهر ۹۶

شروعی دوباره...

بسم الله.


وقتی وبلاگ رو میبستم فقط و فقط یه دلیل مهم داشتم و اونم قبولی واسه ارشد بود. البته خود ارشد خوندن هم بیشتر بخاطر رضایت و خوشحالی پدرمه :دی


پاییز پارسال که تصمیم گرفتم واسه دوباره خوندن ، یک سالی از فارغ التحصیلیم گذشته بود و حسابی از درس دور شده بودم و خیلی چیزها رو هم فراموش کرده بودم ؛ از طرفی زمان خیلی کمی واسه خوندن داشتم پس باید خیلی بیشتر تلاش میکردم..

خداروشکر حالا اون چند ماه سختی نتیجه داد و تونستم رشته ی مورد علاقه ام رو در یک دانشگاه خوب قبول بشم :)

موقعی میخواستم انتخاب رشته کنم بابام خیلی اصرار داشت مشهد رو اول بزنم چون هم اونجا چندسال زندگی کردیم و خیلی رفت و آمد داریم و من خیلی از جاهاش رو بلدم ، هم اینکه امام رضا اونجاست و البته عموهام و بچه هاشون مقیم مشهد هستن. ولی خب این رشته ام رو مشهد فقط 5 نفر میخواست و من در کمال ناامیدی فردوسی رو انتخاب کردم. 

یک شب قبل از اعلام نتیجه نهایی من خواب دیدم رفتم مشهد و میخوام برم حرم واسه زیارت.

وقتی نتیجه اومد فقط بهت زده گریه میکردم.

خدایا حکمتت رو ، محبتت رو ، لطفتت رو شکر :))


حالا تصمیم گرفتم دوباره بنویسم. باید جایی باشه تا خاطرات دوسال اینده رو با تمام خوبی ها و بدی هاش ثبت کنم. اگرچه که واقعا اینستاگرام راحتتره و کم خطرتر!!! البته ترجیح میدم دایره ی دوستانم اینبار محدودتر باشه!


+تهران هم قبول شدم ولی انتخابای بعد از مشهد بودن. داداشم میگه تهران بهتره ولی خودم به مشهد دلم راضی تره. تهران ترسناکه :|

+راستی امروز رانندگی هم قبول شدم :دی .. رانندگی هم فقط بخاطر مامانمه وگرنه اگه بخودم بود نمیرفتم سراغش :|

  • سرو :)
  • چهارشنبه ۱۵ شهریور ۹۶